در دنیای فلوآرت ( تزئینات با گل ) نام گالستیان همانند اسم تام فورد در بخش لباس مد آقایان می باشد .
او روند مد در دنیای گل را تعریف می کند، با ستاره های هالیوود کار میکند و همیشه یک گام از رقبای خود جلوتر میباشد . تزئین جلسات آکسفورد از اوست و از مشتریان دائم او میتوان خانۀ حراج مسکو و سازمان رسانه ای و تجاری بلومبرگ در ایالات متحده را نام برد .
برنامه تدریس او به اساتید در 27 کشور جهان به مدت 2 سال از پیش مشخص و تعیین شده است. در مصاحبه ای که با او داشته ایم از آخرین دستاوردهایش در زمینه دسته گل عروس و خاطرات خود از برگزاری جشن تولد مددونا را خواسته ایم که برایمان بگوید .
شما متولد شهر ایروان ( ارمنستان ) هستید ، آقایان ارمنی با گل میانه ای ندارند. چطور شد که شما یک فلوآرت ( گل آرا ) شدید ؟
من به مدت 10 سال در مدرسه هنری تحصیل کرده ام و بعد از آن هم دورۀ 6 ساله دانشکده هنر دانشگاه ایروان را بپایان رسانده ام . هر روز صبح هنگام رفتن به کلاس درس از جلوی مغازه گل فروشی عبور می کردم و همیشه عاشق تنوع رنگ در ویترین مغازه گل فروشی بودم . یک روز دیگر طاقت نیاوردم و دل به دریا زدم و داخل شدم و پرسیدم به کارگر نیاز دارید ؟ آنها هم با خنده از من پرسیدند که مگر میتوانم با وسایل گل آرایی کار کنم ؟ و در پاسخ گفتم البته ،بله . در روز اول کاری خودم یک مدل از وسایل موجود درست کردم و آن را با گل آراستم . بلافاصله به من یک برنامه کاری ارائه دادند که بتوانم آن را با مطالعت دانشگاهیم ترکیب کنم .
آیا شما آن موقع متوجه شدید که این کار شغل دائمی شما خواهد شد ؟
بله ، حرفۀ شغلی خودم را به عنوان یک متخصص گل آرا از سال 1994 ( 1372 ) در یک کمپانی خیلی جالب گل شروع کردم . سال 2002 برای تعطیلات به مسکو رفتم . و آن زمان زبان روسی اصلا نمی دانستم ! شانس با من یاری کرد و اولین مدرسه گل و گل آرایی خودم را در آنجا بازگشایی کردم . بعد همه چیز روال کاری به خود گرفت و اکنون به تمام نقاط جهان سفر می کنم .
چطور اشتیاق شما به گلها تا سطح یک بیزنس بین المللی رشد کرد ؟
شهرت ! به سختی کار کردم ، در پروژه های گوناگون شرکت کردم ، و برای خودم اسمی ساختم . مرا بیشتر و بیشتر به جلسات و رویدادهای جدی دعوت می کردند که این امر باعث شد تا قراردادهای بسیاری با کشورهای مختلف ببندم . اما اساس همه چیز دقیقا شهرت بود .
آیا خودتان رو در دنیا شاگرد کسی میدانید ؟
البته، من یک معلم آلمانی به نام کلاوس واگنر دارم که او را بهترین فلوآریست ( گل آرا ) در جهان میدانم . سال 2010 تصمیم گرفتم در بزرگترین مسابقه گل آرایی در جهان که در شهر شانگهای چین برگزار می شد ، شرکت کنم. نیاز به مشاوره و آموزش از طرف یک استاد واقعی داشتم. به همین جهت به مدت یک سال با واگنر کار کردم ، و دانشی را که کم داشتم او به من آموزش داد . ولی به طور کلی فکر میکنم که استعدادی خدادادی دارم که اگر نبود کار بسیار سخت می شد .
از نگاه شما بهترین فلوریست های جهان در کجا هستند ؟
معتقدم در اروپا، و بخصوص آلمان . بیشتر به تابلوها شبیه هستند ! از انواع مختلف مواد استفاده می کنند. اما شخصا به این نتیجه رسیدم که رنگ های طبیعی بهترین جایگزین رنگهای مصنوعی هستند. به هر حال ،در حال حاضر این روند اصلی فصل های آینده است .
چه کسی این مسیرها را مشخص می کند ؟
ما فلوریست ها ، و اشخاصی مثل من که مدی را اختراع می کنند ، و بعد آن مد را در سراسر دنیا پخش می کنند .
بر اساس چه اصلی باید دسته گل عروس را انتخاب کرد ؟
توصیه من به آنها این است که به حرفه ای ها مراجع کنند . تنها به سلیقه خود تکیه نکنند . مگر نه اینکه دسته گل باید با ترکیب لباس عروس هارمونی داشته باشد . ولی یک شخص حرفه ای میداند که دقیقا در حال حاضر چه چیزی شیک است و یا چگونه آخرین یافته های مد را با لباس عروس هماهنگ کند .
برای ما از درخشانترین سفارشاتی که داشته اید و انجام داده اید بگویید ؟
پروژهای بسیار بزرگی را در هند ( دهلی نو ) انجام میدهم. بودجه در نظر گرفته شده برای این پروژه ها از 5 تا 10 میلیون یورو می باشد. در طی یک هفته ممکن است ساختمان ویژه ای را که برای برگزاری مراسم در نظر گرفته اند بسازند .این طرح ها، رنگا رنگ ترین پروژه هایی است که تا به حال ایجاد کرده ام. اکنون برای چند سال قراداد بسته ایم ، و همانند پروژه هایی که نام بردم را یک بار در ماه انجام میدهیم . ولی بطور کلی مقیاس سفارشات برای من مهم نیست . نکته اصلی این است که از کار لذت ببرید و یک فضای شگفت انگیز ایجاد کنید.
نمی توانم از کار شما با مددونا نپرسم ؟
بله ، این یک مورد بسیار جالب بود . ما را به مکزیکوسیتی دعوت کردند تا سالن تولد یک زن 35 تا 40 سال را با گل تزئین کنیم . ولی به ما نگفته بودند که آن شخص کیست . برای ما این سفارش خیلی قشنگی بود . ما همه چیز را به سلیقه خود تزئین کرده بودیم و به قوۀ تخیل خودمان تکیه کردیم . و تا آخرین دقایق نمی دانستیم که این بانو کیست. مشغول آماده کردن آخرین دسته گل بودیم که برگزار کنندگان مراسم طاقت نیاورده و به ما گفتند که مراسم جشن تولد متعلق به مددوناست . به نظرم دوستان مددونا تصمیم گرفته بودند که شب به یاد ماندنی برای او بوجود آورند . ولی از ما خواسته بودند که این راز را تا لحظه ای که مراسم به پایان نرسیده و مددونا سوار بر هواپیما نشده باز نگوییم . فقط روز بعد بود که خبر جشن تولد در روزنامه های مکزیک منتشر شد . برایم خیلی مطبوع بود که تیم ما جهت انجام تزئینات جشن تولد انتخاب شده بود .
ممنون از اینکه پذیرفتید با ما مصاحبه کنید
من هم متشکرم